معاينه چشم
سلام دختر طلاي مامان قربونت بشم لپتو بكشم دختر قشنگم خوشي بقول خودتت چه خبر قوربانت خوبافظ .حالا بريم سراغ شيرين زبونيهاي دختر طلا. ديروز ساعت 1 بعدازظهر بيمارستان چشم پزشكي نور هم براي معاينه چشم خودم وچشم تو وقت داشتيم وبابابزرگت ساعت 1 آوردتت تا من را ديدي كلي خوشحال شدي وهي ميگفتي مامان خخونده رفتيم داخل بيمارستان براي كارهاي معاينه اول بايد ميرفتيم اپتومتري كه يه خانم خوش اخلاق بود تا تورا ديد گفت اول كار مليسا جون پشت دستگاه بشونش هر كاري كردم كه تو بشيني گفتم بشين اين تو پنگول هست (اون هفته برات سي دي جشن تولد چهارسالگي پنگول را خريدم و تو خيلي خيلي خوشت اومد)گفتي نه .مسئولش گفت عيبي نداره يه چشمش را نگه دار معاي...